-
سال نو مبارک
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 13:56
نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی . . . هفت سین قرآنی بسم الله الرحمن الرحیم 1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم .( یس/58 ) 2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79) 3- سلامٌ علی اِبراهیم ....
-
فلسفه نوروز
جمعه 25 اسفندماه سال 1391 13:38
فلسفه نوروز و نوروز نامه برای مشاهده مطالب روی ادامه مطلب کلیک نمائید: میدونین فلسفه نوروز چیه؟؟؟ نوروز نوروز با قدمتی هزاره سر آغاز جشن ِ نوروز ، روز نخست ماه فروردین (روز اورمزد) است و چون برخلاف سایر جشنها برابری نام ماه و روز را به دوش نمیکشد ، بر سایر جشنهای ایران باستان برتری دارد. در مورد پیدایی این جشن...
-
دختر و بهار - شعله رمیده
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1391 14:35
شعر دختر و بهار و شعله رمیده از کتاب اسیر فروغ فرخزاد برای مشاهده مطالب روی ادامه مطلب کلیک نمائید: دختر و بهار دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت ای دختر بهار حسد می برم به تو عطر و گل و ترانه و سرمستی ترا با هر چه طالبی بخدا می خرم ز تو بر شاخ نوجوان درختی شکوفه ای با ناز می گشود دو چشمان بسته را می شست کاکلی به لب آب...
-
چند داستان کوتاه
پنجشنبه 26 بهمنماه سال 1391 21:03
چند داستان کوتاه لطفا برای مشاهده مطالب ادامه مطلب را مشاهده نمائید داستان کوتاه عشق در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند شادی، غم، دانش عشق و باقی احساسات. روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است. بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند. اما عشق تصمیم گرفت...
-
داستانکی جالب از لیلی و مجنون
شنبه 27 خردادماه سال 1391 19:00
داستانکی جالب از لیلی و مجنون روزی مجنون برای دیدن لیلی بعد از کلی سرگردونی مسیر عبور اون رو پیدا میکنه و از ساعت های اولیه صبح میره و سر راه لیلیش میشینه تا شاید روزگار یارش بشه و بتونه معشوقه خودش رو ببینه اینقدر اونجا به انتظار میشنه تا آفتاب غروب میکنه و مجنون از رویه خستگی خوابش میبره از دست روزگار بد در همون...
-
گفتگوی شیرین و فرهاد
شنبه 27 خردادماه سال 1391 18:58
گفتگوی شیرین و فرهاد گفتار اندر دلربایی شیرین از فرهاد مسکین و گفت و شنید آن دو به طریق راز و نیاز در پردهی راز خوشا عشق و خوش آغاز خوش انجام همه ناکامی اما اصل هر کام خوشا عشق و خوشا عهد خوش عشق خوشا آغاز سوز آتش عشق اگر چه آتش است و آتش افروز مبادا کم که خوش سوزیست این سوز ... هر آن شادی که بود اندر زمانه نهادند از...
-
مناظره خسرو با فرهاد
شنبه 27 خردادماه سال 1391 18:49
مناظره خسرو با فرهاد از خسرو و شیرین نظامی نخستین بار گفتش کز کجائی بگفت از دار ملک آشنائی بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند بگفت انده خرند و جان فروشند بگفتا جان فروشی در ادب نیست بگفت از عشقبازان این عجب نیست بگفت از دل شدی عاشق بدینسان؟ بگفت از دل تو میگوئی من از جان بگفتا عشق شیرین بر تو چونست بگفت از جان شیرینم...
-
آرزوها ( پروین اعتصامی )
شنبه 27 خردادماه سال 1391 15:28
آرزوها ( پروین اعتصامی ) آرزوها ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن پیش باز عشق آئین کبوتر داشتن سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن تن بیاد روی جانان اندر آذر داشتن اشک را چون لعل پروردن بخوناب جگر دیده را سوداگر یاقوت احمر داشتن هر کجا نور است چون...
-
آتش دل ( پروین اعتصامی )
شنبه 27 خردادماه سال 1391 15:23
آتش دل ( پروین اعتصامی ) آتش دل به لاله نرگس مخمور گفت وقت سحر که هر که در صف باغ است صاحب هنریست بنفشه مژدهی نوروز میدهد ما را شکوفه را ز خزان وز مهرگان خبریست بجز رخ تو که زیب و فرش ز خون دل است بهر رخی که درین منظر است زیب و فریست جواب داد که من نیز صاحب هنرم درین صحیفه ز من نیز نقشی و اثریست میان آتشم و هیچگاه...
-
آی آدمها
جمعه 26 خردادماه سال 1391 16:53
شعر آی آدمها + تحلیل شعر ( نیما یوشیج ) شعر آی آدمها از نیما یوشیج با تحلیلی از محمد رضا نوشمند آی آدمها آی آدمها، که در ساحل نشسته شاد و خندانید، یک نفر در آب دارد می سپارد جان یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید، آن زمان که مست هستند از خیال دست یابیدن به دشمن، آن زمان...
-
تو را من چشم در راهم ...
جمعه 26 خردادماه سال 1391 16:48
تو را من چشم در راهم ... ( نیما یوشیج ) تو را من چشم در راهم ... تو را من چشم در راهم شباهنگام که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم ، تو را من چشم در راهم . شباهنگام ، در آن دم ، که بر جا ، دره ها چون مرده ماران خفتگان اند : در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام ، گرم...
-
شعر مهتاب نیما یوشیج
جمعه 26 خردادماه سال 1391 16:45
مهتاب ( نیما یوشیج ) مهتاب می تراود مهتاب می درخشد شبتاب نیست یک دم شکندخواب به چشم کس ولیک غم این خفته چند خواب در چشم ترم می شکند نگران با من ایستاده سحر صبح می خواهد از من کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر در جگر لیکن خاری از ره این سفرم می شکند نازک آرای تن ساق گلی که به جانش کشتم و به جان دادمش...
-
علی ای همای رحمت
جمعه 26 خردادماه سال 1391 16:13
علی ای همای رحمت ( استاد شهریار ) علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا که به ماسوا فکندی همه سایه هما را دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را برو...
-
حیدر بابا ( شهریار )
جمعه 26 خردادماه سال 1391 16:09
متن کامل حیدر بابا + ترجمه فارسی متن کامل شعر حیدربابایه سلام - ترکی حیدربابا ، ایلدیریملار شاخاندا سئللر ، سولار ، شاققیلدییوب آخاندا قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا سلام اولسون شوْکتوْزه ، ائلوْزه ! منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه حیدربابا ، کهلیک لروْن اوچاندا کوْل دیبینَّن دوْشان قالخوب ، قاچاندا باخچالارون...
-
صدای پای آب
یکشنبه 14 خردادماه سال 1391 19:11
متن کامل صدای پای آب ( سهراب ) صدای پای آب، نثار شبهای خاموش مادرم صدای پای آب، نثار شبهای خاموش مادرم اهل کاشانم روزگارم بد نیست. تکه نانی دارم ، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی. مادری دارم ، بهتر از برگ درخت. دوستانی ، بهتر از آب روان. و خدایی که در این نزدیکی است: لای این شب بوها، پای آن کاج بلند. روی آگاهی آب، روی قانون...
-
رویا
یکشنبه 14 خردادماه سال 1391 18:08
شعر رویا از کتاب اسیر فروغ فرخزاد رویا باز من ماندم و خلوتی سرد خاطراتی ز بگذشته ای دور یاد عشقی که با حسرت و درد رفت و خاموش شد در دل گور روی ویرانه های امیدم دست افسونگری شمعی افروخت مرده ئی چشم پرآتشش را از دل گور بر چشم من دوخت ناله کردم که ای وای، این اوست در دلم از نگاهش، هراسی خنده ای بر لبانش گذر کرد کای...
-
افق روشن
شنبه 13 خردادماه سال 1391 17:17
افق روشن (احمد شاملو) روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت . روزی که کمترین سرود بوسه است و هر انسان برای هر انسان برادریست . روزی که دیگر درهای خانهشان را نمیبندند قفل افسانهییست و قلب برای زندگی بس است . روزی که معنای هر سخن دوستداشتن است تا تو به خاطرِ آخرین حرف...
-
ترک شیرازی
شنبه 13 خردادماه سال 1391 17:08
ترک شیرازی (حافظ) اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی...
-
الا یا ایها الساقی (حافظ)
شنبه 13 خردادماه سال 1391 17:05
الا یا ایها الساقی (حافظ) الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد میدارد که بربندید محملها به می سجاده رنگین کن گرت...
-
صدا کن مرا .سهراب سپهری
شنبه 13 خردادماه سال 1391 14:13
صدا کن مرا ..... صدای تو خوب است ( به باغ همسفران . آلبوم حجم سبز ) صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی ست که در انتهای صمیمیت حزن می روید در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است وتنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی...
-
فروغ فرخزاد
شنبه 13 خردادماه سال 1391 00:50
فروغ فرخزاد ” وقتی اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود و در تمام شهر قلب چراغ های مرا تکه تکه می کردند وقتی که چشم های کودکان? عشق مرا با دستمال تیر? قانون می بستند و از شقیقه های مضطرب آرزوی من فواره های خون به بیرون می پاشید چیزی نبود. هیچ چیز بجز تیک تاک ساعت دیواری دریافتم : باید، باید، باید دیوانه وار دوست...
-
نشانی (حجم سبز)
شنبه 13 خردادماه سال 1391 00:31
نشانی (سهراب سپهری) خانه دوست کجاست ؟ در فلق بود که پرسید سوار آسمان مکثی کرد. رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت: نرسیده به درخت، کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است. می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ، سر بدر می آرد، پس...
-
گزیده ای از اشعار شاملو
شنبه 13 خردادماه سال 1391 00:20
گزیده ای از اشعار شاملو میلاد یکی کودک شکفتن گلی را ماند. چیزی نادر به زندگی آغاز می کند؛ با شادی و اندکی درد. روزانه به گونهای نمایان برمیبالد؛ بدان ماند که نادرۀ نخستن است، و نادرۀ آخرین. * * * تنها آنکه بزرگترین جا را به خود اختصاص نمیدهد از شادی لبخند بهره میتواند داشت. آنکه جای کافی برای دیگران دارد؛...
-
گل نرگس
جمعه 18 شهریورماه سال 1390 10:35
شاید این جمعه بیاید شاید اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدیه
-
مطالب خواندنی از دانشمندان
چهارشنبه 16 شهریورماه سال 1390 12:55
ابن سینا من در میان موجودات از گاو خیلی میترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد! جورج برنارد شاو مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف میشوی و مهمتر آنکه خوک از این کار لذت میبرد. من در میان موجودات از گاو خیلی میترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد! دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان...
-
اشعار و جملات ناب
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 13:35
اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد تو از کوله بار سنگین خویش ناله می کردی… و من شاید کمر شکسته ترین بودم دکتر شریعتی «آدمی دایره نیست که فقط یک کانون داشته باشد؛ بلکه بیضی است و دارای دو کانون، که یک کانونش افعال است و کانون دیگرش افکار» ویکتور هوگو اگر عشق نبود اگر کینه نبود قلبها تمامی حجم خود...
-
شب تنهایی خوب (حجم سبز)
یکشنبه 13 شهریورماه سال 1390 15:09
شب تنهایی خوب (سهراب سپهری) شب تنهایی خوب گوش کن ، دورترین مرغ جهان میخواند. شب سلیس است ، و یکدست ، و باز . شمعدانی ها و صدادارترین شاخه فصل ، ماه را میشنوند. پلکان جلوی ساختمان ، در فانوس به دست و در اسراف نسیم ، گوش کن ، جاده صدا میزند از دور قدم های ترا . چشم تو زینت تاریکی نیست. پلک ها را بتکان ، کفش به پا کن و...